محيا سادات محمديمحيا سادات محمدي، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره

محيـــــــا ماه من

دلتنگی

1392/6/5 3:22
نویسنده : مامان فرزانه
267 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز رفتم دندان پزشکی و شما رفتی خونه ی مامانی .دو ساعتی کارم طول کشید

وقتی برگشتم اومدی توی راهرو وگفتی مامان دلم برات تنگ شده بود .ملوسکم این

جمله رو اولین باری بود که میگفتی .نمیدونی چه حسی داشتم تمام خستگی هام

تبدیل شد به شوروشادی .یک لحظه فکر کردم مثل کوه پشت وپناهمی کوه پراز

احساسات و عواطف کوه پراز دلبستگی ودلتنگی. به خودم بالیدم از داشتن چنین

دختر با عواطف واحساساتی .

خدارا شاکرم که تونستم تا الان وظیفه ی مادری را به نحواحسنت انجام بدهم

وقتی تلاش های بی وقفه ی بابارو میبینم که برای خوشحالی و شادی تو از هیچ

کاری فرو نگذاشته احساس غرور میکنم وخوشحالم که تو داشته هایی داری ارزشمند

و قیمتی که این داشته ها تا زمانی که زنده اند به تو عشق می ورزند وپشتیبان تو

هستند






 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

عکس فرش
5 شهریور 92 16:42
آیا میخواهید عکس دلبند خود را به تابلو فرش تبدیل کنید؟؟؟ تبدیل عکس و هر گونه تصاویر به فرش در ابعاد گوناگون... کمتر از ده روز آن را درب منزل تحویل بگیرید... ارسال به تمام نقاط کشور.. 09137290912 03614456265
مهسا مامان نورا
5 شهریور 92 20:10
امیدوارم که در کنار هم شاد و سلامت باشید
خاله مهری
6 شهریور 92 9:21
عزیزم من هم خاله ریحانه و حنانه هستم و هم خاله محیا گلی ، شرمنده عزیزم چند روزی نتونستم به خواهر زاده گلم محیا جون سر بزنم
خاله مهری
6 شهریور 92 9:23
الهی قربون دل تنگت بشم من ، که انقد مهربونه
خاله مهری
6 شهریور 92 9:26
انشاله که هیچ وقت از بابا و مامان مهربونت جدا نشی که دل مهربونت هم براشون تنگ بشه خدا برای هم حفظتون کنه
خاله مهری
6 شهریور 92 9:28
شما هم وقتی بزرگ شدید تلافی همه خوبی های مامان بابا تون رو در بیاین
مهسا مامان نورا
6 شهریور 92 11:23
مامان محیا جون یه خواهش کوچولو دارم دوست دارم من رو راهنمایی کنید میشه واسم بنویسید که چطور دز پست ثابت وب محیا جون عکسهاشو گذاشتید خیلی دوست دارم یاد بگیرم ممنون میشم اگر پیامتون رو ،توضیحتون رو به صورت خصوصی واسم بذارید
مامان الینا
7 شهریور 92 0:58
خدایا این بچه خیلی حساسه که از هوش زیادش سرچمشه می گیره مامانی باید خیلی مواظب باشی دلش نشکنه
مامان حلما
7 شهریور 92 18:22
. خیلی با احساس و رمانتیک بود
میم مثه محیا
9 شهریور 92 9:05
وااای اسم دندونپزشکی هم دردآوره انشالله ک مشکل دندونی نداشته باشی از چشای خوشگل محیاگلی معلومه چقدر مهربونه
الهام مامان محیا
10 شهریور 92 18:54
خوش به حالت مامانی اگه محیا هم یه روزی این حرف رو بزنه منم همچین حسی پیدا میکنم در ارتباط با این مطلبت پست( دلم پر میشه از احساس) منو بیا بخون ... منتظرم