محيا سادات محمديمحيا سادات محمدي، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 8 روز سن داره

محيـــــــا ماه من

عید غدیر

1392/8/5 2:37
نویسنده : مامان فرزانه
381 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستان عزیزماز اینکه دیر آپ شدم واقعا معذرت میخواهم

 

چندروزی بود که درگیر تدارکات عید غدیر بودیم واقعا هفته ای که

 

گذشت خیلی خسته کننده بود هم برای من وهم برای همسری

 

همسری که دراین هفته تصمیم گرفته بود دکوراسیون شرکتشو عوض کنه .من هم

 

که درگیر کارهای عید بودم.خلاصه همه ی کارهامون تداخل پیدا کرده بود.

 

روز عیدهم برای ناهار یه تعدادی مهمون داشتیم خانواده ی خودم ،عزیز وآقاجون من

 

ومادر بزرگم .متاسفانه داداشم رفته بود مسافرت وجای اونها خیلی خالی بود.

 

وبعداز ظهر هم مهمون هامون اومدن که تا پاسی از شب خونمون بودند.

 

خیلی خوش گذشت بچه های فامیل که اتاق محیارو کن فیکون کردند.

 

محیا اومد پیشم و گفت مامان بچه ها اتاق منو بهم ریختند گفتم مامان

 

اشکالی نداره برو باهاشون بازی کن ولی واقعا اون روز دخملی ما مهمون نواز شده بود

 

واز اینکه بچه ها بااسباب بازیهاش بازی میکردند شکایتی نمیکرد به قول خودش من

 

دیگه بزرگ شدم خانم شدم .الهی مامان فدات بشه .اون روز کادوهای زیادی واسه ی

 

دخملیمون آوردند که من فقط از کادوی مامانی وبابایی عکس گرفتم.

 

کادوی مامانی وبابایی{مامان وبابای من}:

 

عیدی دخملی به مهمون های عزیزمون:

 

واین هم از باقلوای مخصوص کاشان:

 

این هم از محیاساداتمون :

 

اینجا نشسته بودم دخملی گوشی منو برداشت و ازم عکس گرفت

 

واما آخر ماجرا رو ببینید خونه ی درهم بر هم ما

 

اون شب به علت خستگی بسیار بعداز رفتن مهمونها هیچ کاری نکردم ولی صبح

 

جمعه زودتر بیدار شدم وتمام کارها رو کردم .ولی خستگی این روز لذت بخش بود

 

من خودم سادات نیستم ولی خدمت به سادات رو دوست دارم از خدای منان میخواهم

 

که خدمت به سادات رو به نحو احسنت انجام بدهم کمکم کند که بی احترامی از من

 

سر نزند یا خدای ناکرده توهینی از جانب من رخ ندهد .

 

من از اینکه یک خانواده ی سید دارم رحمت و موهبت الهی میدانم باابنکه همسرم

 

بااین نظر من کاملا مخالفه ومیگه سید وغیر سید هیچ فرقی باهم ندارند.

 

خدایا من هروقت میخواهم از تو حاجتی بطلبم تورا به جد دخترم که از برگ گل پاک تره

 

قسمت میدهم  خدایا من جد اورا واسطه میکنم حالا به جد دخترم قسمت میدهم

 

که آرامش را در بین خانواده ها برقرار کن . خدایا به جد دخترم قسمت میدهم حاجات

 

دوستان مرا بده. هرآنچه که آرزو میکنند. به قول سهراب سپهری دوستانی دارم بهتر

 

از برگ درخت .خدیا مشکلات عزیزانم حل بشه .

 

آرامش وصبر ردپای خداوند در زندگیست.آرزو میکنم زندگیتان پراز ردپای

 

خداوند باشد

 

 

 


 

 

 

 

 


 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (38)

الناز مامان طاها
5 آبان 92 2:37
واي فرزانه جون اون خونه تميز به چه حالي دراومدهولي خوب همين كه بهتون خوش گذشته خدا رو شكرممنون از دعاهاي قشنگي كه كردي


فردا صبح بادستان پرتوان من تبدیل شد به همون قبلی .خواهش میکنم عزیزم
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
5 آبان 92 2:47
من امدم


چ عجببببببببببببببببببب
میم مثه محیا
5 آبان 92 8:13
واقعا خسته نباشی عزیزم

بارک الله ب محیاسادات خانوم ک اینقدر مهمون نواز و و مهربونه

کادوهات مبارکت باشه عزیزخاله












واقعا اون روز خیلی مهمون نواز شده بود
میم مثه محیا
5 آبان 92 8:15
منم احترام خاصی برای سادات قائلم و واقعا باهات موافقم
دعاهای قشنگی کردی
"آمین" از ته دل برای همه ی دعاهای قشنگت


ممنون عزیزم
الهام مامان محیا
5 آبان 92 11:28
آفرین به محیا سادات عزیزم که خانوم شده...
ممنون فرزانه جون از دعاها و آرزوهای قشنگت برای همه
هر وقت به خدا نزدیک تر شدی برای همه ی محیا ها هم دعای خیر کن.. قربون مهربونیت


خواهش میکنم عزیزم شما خودت مهربونی
مهسا مامان نورا
5 آبان 92 13:32
دستشون درد نکنه مبارک باشه خوش به حالت منم میخوام ... از اون شیرینیا


قابلی نداره عزیزم بفرمایید
مامان فاطمه
5 آبان 92 16:48
مامانی گل،شما با افتخار به جمع دوستای خوب فاطمه جون پیوستیدبازم منتظرتون هستیم

ممنون عزیزم
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
6 آبان 92 0:31
عزیزم الان امدم کامنت تو دیدم خصوصی
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
6 آبان 92 0:39
عزیزم برای اینکه بتونیم تو نی نی گپ با هم چت کنیم باید بری تو ارتباطاتگزینه اخر و بزن (نی نی گپ )نی نی های انلاینو بزن اونجا هر کی که هست و میتونی بهشون درخواست دوستی بدی و بعد وقتی اون طرف در خواست شما رو قبول کنه با زدن شروع گفتگو میتونی چت کنی تازه گاهی هم هستن کسایی که درخواست دوستی بهت میدن شما باید درخواستشون نو قبول کنی برو تو نی نی گپ خودت خیلی چیزا دستت میاد

یه جایی هم داره که نوشته تنظیمات اونجا برو و عکس محیا رو بزار و اسم خودش یا وبلاگش و بنویس تا راحت تر بتونم پیدات کنم

طوری نیست بابا
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
6 آبان 92 0:40
یادم رفت گزینه خصوصی رو بزنم
مامان باربد
6 آبان 92 1:55
سلام محیا خانوم.عیدت مبارک خاله جون همیشه به شادی.عمویی که فوت کرده بود عموی من و بابای باربد بود.تازه دیروز از مراسمش اومدیم.بازم بما سر بزن خاله


چ عجبببببببببببببببب به ما سر زدید.خیلی خوشحال شدم از حضورتون
خاله مهری (ریحانه و حنانه)
6 آبان 92 11:34
سلام به روی ماه محیا سادات گل ، عزیزم همیشه تو شادی و خوشی باشید انشاله و عیدتم باز هم مبارک باشه


سلام به روی ماه شما ممنون عزیز دلم
خاله مهری (ریحانه و حنانه)
6 آبان 92 11:36
باز هم سلام به روی ماه فرزانه جون و یه خسته نباشید جانانه هم برای قبل عید و هم برای بعد عید


میونی هنوز که هنوزه اثراتش روی دست وگردنم باقی مونده ولی این خستگی رو دوست دارم
خاله مهری (ریحانه و حنانه)
6 آبان 92 11:37
هر چند فکر کنم این خستگی براتون خیلی هم شیرین بود چون بخاطر عید دخملی بود


خاله مهری (ریحانه و حنانه)
6 آبان 92 11:38
انشاله همیشه جمعتون جمع باشه البته برای شادی و خوشی


امیدوارم که خداهم خانواده ی شمارو حفظ کنه
خاله مهری (ریحانه و حنانه)
6 آبان 92 11:40
دستت درد نکنه محیا جون که به خوبی مهمون نوازی کردی و گذاشتی دوستات با اسباب بازی هات عشق و حال کنن


من هم باید برای محیا دست بزنم
خاله مهری (ریحانه و حنانه)
6 آبان 92 11:48
البته از وضع اتاقتم معلومه که دوستات به خودشون کم نذاشتن و حسابی خوش گذروندند


یه بچه که یه جا باشه اتاق رو بهم میریزه حالا خودتون در نظر بگیرید چندتاااااااااااا بچه چیکار میکنند
خاله مهری (ریحانه و حنانه)
6 آبان 92 11:49
عزیزم کادوهاتم مبارک باشه دست مامانی و بابایی هم درد نکنه چه کادوی خوشکلی برات آوردن


قابل شمارو نداره........
خاله مهری (ریحانه و حنانه)
6 آبان 92 11:51
وای که چقد حسودیم شد کاش منم نزدیک بودم برات کادوی عید میدادم تو هم از گیفت های خوشکلت بمنم میدادی ولی از دور هزار تا می بوسمت


ما هم شمارو از دور میبوسیم
خاله مهری (ریحانه و حنانه)
6 آبان 92 11:53
محیا جون هم مثل همیشه تو عکس هاش مثل فرشته ها ست عزیزم همیشه شاد باشی


من هم امیدوارم هر آنچه که آن برسی
خاله مهری (ریحانه و حنانه)
6 آبان 92 11:55
راستی عزیزم محیا جون یادت باشه اگه قسمت شد روزی خاله جونتو از نزدیک ببینی از این باقلواها که دهنمونو اب انداخت برام بخری


چشم حتما شما تشریف بیارید کاشان ما این هاهم بهتون میدیم
خاله مهری (ریحانه و حنانه)
6 آبان 92 11:56
هنرمند کوچولو دست گلتم درد نکنه که باعث شدی چشممون با دیدن فرزانه جون روشن بشه


بابا من که عکسمو گذاشته بودم تو پست آزران
خاله مهری (ریحانه و حنانه)
6 آبان 92 11:59
فرزانه جون یه لحظه آرزو کردم که ای کاش نزدیک هم بودیم حتما میومدم کمک که با هم جمع و جور کنیم بازم دستت درد نکنه عزیزم


فدات بشم عزیز دلم چقدر تو مهربونی
میم مثه محیا
6 آبان 92 14:21
_____@@@@@@@@
________@@@________@@_____@@@@@@@
________@@___________@@__@@@______@@
________@@____________@@@__________@@
__________@@________________________@@
____@@@@@@______@@@@@___________@@
__@@@@@@@@@__@@@@@@@_________@@
__@@____________@@@@@@@@@_______@@
_@@____________@@@@@@@@@@_____@@
_@@____________@@@@@@@@@___@@@
_@@@___________@@@@@@@______@@
__@@@@__________@@@@@________@@
____@@@@@@_______________________@@
_________@@_________________________@@
________@@___________@@___________@@
________@@@________@@@@@@@@@@@
_________@@@_____@@@_@@@@@@@
__________@@@@@@@
___________@@@@@_@
____________________@
____________________@
_____________________@
______________________@
______________________@____@@@
______________@@@@__@__@_____@
_____________@_______@@@___@@
________________@@@____@__@@
_______________________@
______________________@
تقدیم ب محیای عزیزم و مامان فرزانه گل

ممنون عزیزم از این همه محبتت
میم مثه محیا
6 آبان 92 14:21
راسی کامنت مفقودی درباره چی بود؟


کامنت میزارم واست
مهسا مامان نورا
6 آبان 92 22:48
سلانم شرمنده دیر جواب دادم اما من هم شما رو در لیست نی نی های انلاین ندیدم .
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
7 آبان 92 2:52
وای عزیزم ببخشید امروز نتونستم بیام تا تا الان الانم یه راست امدم پیشت هنوز نظراتمو تایید نکردمهستی
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
7 آبان 92 3:40
عزیزم خودت تو نی نی های انلاین اسمتو نمیتونی ببینی امشب یه ساعتی قبل از 12 قرار بزار بیام ببینم انلاین هستی پیدات کنم درخواست دوستی بدم اسمی که تو تنظیمات نوشتی چیه عکس محیارو گذاشتی بگو تا راحت پیدات کنم
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
7 آبان 92 13:06
من تو تنظیماتم نوشتم شیرین تر از عسل عکس ایلیا هم هست وقتی منو پیدا کردی درخواست دوستی بده و من تاییدش کنم انوقت اسم من میاد تو لیست دوستان اونجا هر وقت که انلاین بودم منو میبینی که هستم و میتونی شروع چت و بزنی


باشه همین کا رو میکنم
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
8 آبان 92 0:33
هنوز نیومدی
بدو دیگهمن صبح میخوام زود بیدار شم تا 1 و رب بیشتر نمیمونمبــــــــــدوووو


اومدم
مامان لي لي
8 آبان 92 16:47
سلام گلم ممنون كه اومدي پيش ما
شما با افتخار لينك ميشيد عزيزم
دختر نازي داري خدا برات حفظش كنه بازم پيش ما بياين خوشحال ميشيم
گلم من تمام رمز هارو تا اينجا چون يكي كردم شرمندتم براي دادن
تويكي از پست ها توضيح دادم خانومي
به هر حال ببخشيد😘

ممنون عزیزم اشکالی نداره گلم
مامان لي لي
8 آبان 92 16:48
وأي خيلي سخته يه خونه ي بهم ريخته را به حال اولش در اوردن
من كه مهمونامون رفتن طاقت نياوردم و از لحظه ي خروجشون تميز كردن و آغاز كردم


من که اون شب جون نداشتم تمیز کنم فردا صبح تمیز کردم
مامان لي لي
8 آبان 92 16:51
واقعا محيا خانوم چه مهمون نوازي كرده ها
مشخصه بزرگ و خانم شده
اوا با اينكه يك سال و دوماهشه كسي جرات نداره به وسايلش دست بزنه با صداي بلند نه نه راه مي اندازه و اگر موفق نشه وسيله اش را پس بگيره جيغ و سپس گريه، و أصلا أبرو داري نميكنه تو تايمي كه مهمون داريم اوا خانم از بغل پايين نمياد😭


دخملی ماهم وقتی کوچیک تر بود اینطوری بود ولی نگران نباش بزرگتر که بشن بهتر میشن
مامان ماهان
8 آبان 92 21:30
سلام دوست گلم ممنونم از محبت هات كه منو از ياد نبردي من پاك شرمنده محيا سادات گل شدم اميدوارم منو ببخشه همه چي عالي بود محيا خوشگلمو ببوس فدااات بشم نميتونم زياد پاي كامپيوتر باشم بازم بخاطر همه چي ممنونم
مامان لي لي
9 آبان 92 2:46
ايشالله دوست هاي خوبي باشيم براي هم
بازم بياين پيشمون خوشحالمون كنين


من هم امیدوارم چشم حتما دوباره میام
بابا و مامان
9 آبان 92 21:58
سلام خدانگه داره گلتونو به ما هم سر بزنید
مامان ماهان
9 آبان 92 22:56
براي محياجيگملم و مامان جونش


مرسی عزیزم
مامان یسنا
19 آبان 92 8:06
واسه محیا جون قند عسل