کاردستی ماه بانو
محیاجون چندروزی بود که دلش وسایل کاردستی میخواست منم یه روز که رفتم بیرون واسش وسایل کاردستی خریدم .محیاجونی از خوشحالی داشت بال در میاورد از همون لحظه شروع کرد به درست کردن کار دستی هرچیزی رو که در اطرافش میدید میچسبوند به دفترش اینم یه نمونه ی دیگه از کار دستی محیابانو از محیا بانو پرسیدم این چیه ؟ گفت این گاوه یه روز که سارا اومد خونمون با محیا نشستند و دوتایی کاردستی درست کردن واینم کار ساراجون ...