محيا سادات محمديمحيا سادات محمدي، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره

محيـــــــا ماه من

محیا جونی ومهرنگار جونی

1392/5/9 23:06
نویسنده : مامان فرزانه
408 بازدید
اشتراک گذاری

مغز بادوم مامان شنبه ای که گذشت افطار مهمون داشتیممامانی وبابایی ودایی

امیر وعزیزو آقاو مامان بزرگ.من ازشما خیلی ممنونم چون شما با مهرنگار

مهربون بودیو اجازه دادی با اسباب بازی هات بازی کنهالبته

 

سر دوچرخه و سه چرخه هم ناسازگاری میکردید

 

اینم عکسای شیطون بلاها

دو وروجک سبد اسباب بازی رو خالی کردند و نوبتی رفتند توش

اینجا هم باهم بگومگو میکنند که نوبت کیه

 کنجدها دوتا عروسک بزرگتراز خودشون بغل کردند البته به تقلید هم

بدون شرح

شب خوبی بود

البته عزیزم پنج شنبه ی هفته ی قبل خانواده ی پدری افطار خونه ی ما بودند مامان

جون واقاجون وعمه عاطفه وعمه راحله و عمو جمال.متاسفانه یادم رفت عکس بگیرم.

شما خیلی باساراوثمین بازی کردید.امشب افطار خونه ی مامان بزرگ{مامان بزرگ من

}دعوتیم فردا هم خونه ی دایی امیر

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

خاله مهری (ریحانه و حنانه)
10 مرداد 92 10:47
آفرین محیا جون که مهمون نوازی کردی و گذشتی که مهر نگار هم با اسباب بازی هات بازی کنه حالا تو هم هر وقت بری خونه مهرنگار اونم اجازه میده که با اسباب بازی هاش بازی کنی
میم مثه محیا
11 مرداد 92 15:57
اولین جمله ای ک ب ذهنم اومد: کی محیای منم بزرگ میشه و اینجوری با دوستاش بازی میکنه؟ خدا حفظش کنه قدرشو بدون خیلی شیرین و نازه ماشالله
بابای زهرا گلی
11 مرداد 92 18:40
به به به به.......... جغله های خرابکار عمو هم که جمعه جمعن الهی من فدات شم که اینقد دل نازک و کوشولویی داری عزیزم ولی پرنده ها که ترس ندارن عموووو اونا دوستای ما آدما هستن یکی از زیبا ترین های خلقت دوستت دارم جوجوی من
الناکاشونی
12 مرداد 92 1:46
خاله چرا عکسا اینقد تارن


شرمنده من باموبایل عکس گرفتم