مروری برگذشته محیاجونی
نازگل مامان متاسفانه منو وپدری ازسه سالگیت یعنی چندماه پیش این وبلاگ رو برات
ساختیم به خاطرهمین خیلی از عکسای نازوخوشگلت باکارای بامزه ای که کردی رو
توی این وبلاگ ننوشتم .قندنبات مامان من تصمیم گرفتم که اون دوران شیرین ودوست
داشتنیتو که برای من دوران طلایی بود بنویسم تا وقتی خانم شدی این وبلاگ هدیه ای
باشه از طرف من وپدری .
البته من تعدادی ازعکسای خوشگلتو ازابتدا گذاشتم .
نازنینم اگر خاطرات جاودانه ات رو به ترتیب سن نازنینت ننوشتم ببخشید
عنوان تمام عکسای قبلت رو مینویسم :مروری بر گذشته ی محیاجونی
اینجا شش ماهته و با مامانی وبابایی ودایی محمد رفته بودیم مشهد اردهال
من فدای اون خنده هات برم
شیرینم تو خونه ی مامانی کی قهقه ی تورو درآورده
اینجاخونه ی مامان جونه .وای دلم تنگ شد برای اون روزا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی